ادله اهل سنت بر خلافت ابوبکر 

 

اثبات ولایت امیرمؤمنان علیه السلام از کتاب‌های اهل سنت، هدف اصلی ما بود؛ اما این کار زمانی کامل می‌شود که بطلان خلافت خلفای سه گانه نیز از کتاب‌های اهل سنت ثابت شود. در این بخش به این مهم خواهیم پرداخت. 

 

آیا نصی و حدیثی در خلافت ابوبکر وارد شده؟

 

با قاطعیت تحدی می‌کنیم که هیچ دلیلی از قرآن و سنت صحیح رسول خدا صلی الله علیه وآله؛ حتی از کتاب‌های اهل سنت برای مشروعیت خلافت ابوبکر، عمر و عثمان وجود ندارد؛ چنانچه در صحیح بخاری آمده است که عمر بن خطاب در زمان احتضارش گفت:

 

إِنْ أَسْتَخْلِفْ فَقَدْ اسْتَخْلَفَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی أَبُو بَکْرٍ وَإِنْ أَتْرُکْ فَقَدْ تَرَکَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی رَسُولُ اللَّهِ (ص).

 

صحیح البخاری، ج8، ص126، ح 7218.

 

اگر جانشین انتخاب کنم کاری کرده ام که کسی که از من بهتر بود یعنی ابو بکر انجام داده است. واگر ترک کنم به درستی کاری کردم که کسی که بهتر از من بود یعنی رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ترک کرده نموده است.

 

تفتازانی از بزرگترین دانشمندان علم کلام اهل سنت تصریح کرده است:

 

والنص منتف فی حق أبی بکر.

 

شرح المقاصد، ج5، ص255.


 

هیچ نصی (دلیل قرآنی و روائی) در باره خلافت ابوبکر وجود ندارد.

 

آیا اجماع بر خلافت ابوبکر منعقد شده؟

 

علمای اهل سنت وقتی دیده‌اند که نصی برای اثبات خلافت ابوبکر نیست، به اجماع پناه برده‌اند و ادعا نموده‌اند که صحابه با اجماع او را انتخاب کرده‌اند؛ در حالی این که ادعا نیز با صحیح‌ترین روایات اهل سنت سازگار نیست؛ چنانچه بخاری در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب سخنرانی کرد و گفت:

 

کَانَتْ بَیْعَةُ أَبِی بَکْرٍ فَلْتَةً... وَلَکِنَّ اللَّهَ وَقَى شَرَّهَا.

 

وَلَیْسَ فیکم من تُقْطَعُ الْأَعْنَاقُ إلیه مِثْلُ أبی بَکْرٍ من بَایَعَ رَجُلًا من غَیْرِ مَشُورَةٍ من الْمُسْلِمِینَ فلا یتابع هو ولا الذی تابعه تَغِرَّةً أَنْ یُقْتَلَا.

 

صحیح البخارى، ج 8، ص26، ح6830.

 

مبادا کسی در میان شما باشد که همانند ابوبکر که کسانی به سوی او تمایل پیدا کنند؛ اگر با کسی بدون مشورت با مسلمانان بیعت شود، از او پیروی نمی‌شود؛ زیرا هم کسی که با او بیعت شده و هم کسی که بیعت کرده‌اند، خود را در معرض کشتن قرار می‌دهند.

 

قرطبی از بزرگترین مفسران اهل سنت تصریح کرده است که عمر به تنهایی ابوبکر را انتخاب کرد و هیچ اجماعی در کار نبوده است:

 

فإن عقدها واحد من أهل الحلّ والعقد فذلک ثابت... ودلیلنا: أنّ عمر – رض - عقد البیعة لأبی بکر ولم ینکر أحد من الصحابة ذلک.

 

تفسیر القرطبی ج 1 ص 269.

 

اگر خلافت توسط یکی از اهل حلّ و عقد شکل گرفت خلافت ثابت می‌گردد.... دلیل ما برای این مدعا این است که: عمر به تنهایی برای ابوبکر بیعت گرفت و هیچکدام از صحابه منکر نشدند.

 

همچنین بخاری در صحیح خود از زبان عمر بن خطاب نقل کرده است که تمام انصار و نیز علی بن أبی طالب علیه السلام، زبیر بن عوام و تمام طرفداران آن‌ها با خلافت ابوبکر مخالف بودند:

 

أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا...

 

صحیح البخارى ج 8 ص 26 ح 6830

 

تمامی انصار با ما مخالفت کردند و در سقیفه بنی ساعده جمع شدند، و نیز علی (علیه السلام) و زبیر و کسانی که همراه آن‌ها بودند، با ما مخالفت کردند.

 

و ابن تیمیه،‌ در منهاج السن? می‌نویسد:

 

وکان أکثر بنی عبد مناف ـ من بنی أمیة وبنی هاشم وغیرهم ـ لهم میل قوی إلى علیّ بن أبی طالب یختارون ولایته

 

منهاج السنة ج 7 ص 47. 

 

بیشتر بنی عبد مناف ـ از بنی امیه و بنی هاشم و سایر قبایل ـ علاقه فراوانی داشتند که خلافت علی بن ابی طالب را بپذرند.

 

و طبری و ابن أثیر در تاریخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و یا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن أبی طالب علیه السلام بیعت می‌کنیم:

 

فقالت الأنصار أو بعض الأنصار: لا نبایع إلاّ علیّاً.

 

الکامل ج 2، ص 325 وتاریخ الطبری ج 2 ص 443.

 

و در بخاری به نقل از عائشه آمده است که حضرت زهرا و امیرمؤمنان علیهما السلام تا شش ماه با ابوبکر بیعت نکردند:

 

عن عائشة:... وَعَاشَتْ ]فَاطِمَةُ[بَعْدَ النَّبِیِّ (ص) سِتَّةَ أَشْهُر... وَلَمْ یَکُنْ علی یُبَایِعُ تِلْکَ الأَشْهُرَ.

 

صحیح البخارى ج 5 ص82 ح 4240 و ح 4241

 

(حضرت زهرا سلام الله علیها) بعد از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم شش ماه زنده بود... و علی در این مدت هرگز با او (ابوبکر) بیعت نکرد.

 

و ابن حزم اندلسی در باره اجماعی که علی بن أبی طالب علیه السلام آن را قبول نداشته باشد، گفته است:

 

ولعنة اللّه على کلّ إجماع یخرج عنه على بن أبى طالب ومن بحضرته من الصحابة.

 

المحلى ج 9 ص 345.

 

لعنت خداوند بر هر اجماعی که علی بن ابی طالب علیه السلام و اصحابی که در محضرش هستند در آن جمع حضور نداشته باشند.

 

آیا در خلافت ابوبکر دموکراسی حاکم بود وبه زور متوسل نشدند؟

 

بخاری در صحیح خود به نقل از عائشه می‌نویسد که عمر بن خطاب در زمان انتخاب ابوبکر مردم را می‌ترساند و در میان مردم نفاق وجود داشت:

 

خَوَّفَ عُمَرُ النَّاسَ وَإِنَّ فِیهِمْ لَنِفَاقًا.

 

صحیح بخاری، ج4، ص195، ح 3669.

 

و طبری در تاریخ خود می‌نویسد که عمر بن خطاب پس به خلافت رسیدن ابوبکر می‌گفت:

 

ما هو إلاّ أن رأیت أسلم، فأیقنت بالنصر.

 

تاریخ الطبری ج 2 ص 458.

 

هنگامی که قبیله اسلم را که دیدم یقین به پیروزى پیدا کردم.

 

قبیله اسلم همان قبیله چماق به دست می باشد که از مردم به زور برای خلیفه بیعت می گرفت.

 

آیا نماز ابوبکر به جای پیامبر دلیل بر خلافت اوست؟

 

علمای اهل سنت وقتی دیده‌اند که دست شان از دلیل و نص خالی است، به قضیه نماز خواندن ابوبکر در زمان بیماری رسول خدا صلی الله علیه وآله استناد کرده‌اند و می‌گویند که اگر او شایستگی خلافت دنیوی را نداشت، رسول خدا صلی الله علیه وآله او را به امامت نماز که امامت اخروی است نمی‌گماشت؛ در حالی که طبق روایت صحیح بخاری هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فهمید که ابوبکر به مسجد رفته تا امامت جماعت را به عهده گرفته است، برای این که برای او طرفدارانش دستاویزی برای آینده نشود، به مسجد رفت و ابوبکر را کنار زد و ابوبکر کناری ایستاد و تنها مکبر بود و با صدای بلند تکبیر می‌گفت:

 

وَأَبُو بَکْر یُسْمِعُ النَّاسَ التَّکْبِیرَ.

 

صحیح البخاری ج 1 ص 174 ح 712.

 

ابوبکر صداى تکبیر را به مردم مى رساند.

 

همچنین در کتاب‌های اهل سنت آمده است که تعدادی از صحابه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله به دستور آن حضرت امام جماعت بوده‌اند. ابی داود در سنن خود می‌نویسد:

 

اسْتَخْلَفَ ابْنَ أُمِّ مَکْتُومٍ یَؤُمُّ النَّاسَ وَهُوَ أَعْمَى.

 

سنن أبی داود ج 1 ص 143 ح 595.

 

پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم ابن امّ مکتوم را که شخصی نابینا بود به امامت مردم در نماز برگزیدند.

 

حتی علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که خود رسول خدا صلی الله علیه وآله پشت سر عبد الرحمن بن عوف نماز خوانده است:

 

النبی (ص) صَلَّى خَلْفَ عبد الرحمن بن عَوْفٍ.

 

مصنف ابن أبی شیبة ج 2 ص 119 ح 7170.

 

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم پشت سر عبدالرحمن بن عوف نماز خواند.

 

پس اگر نماز گذاردن کسی به جای پیامبر (ص) دلیل بر خلافت اوست، چرا عبد الله بن ام مکتوم و یا عبد الرحمن بن عوف جانشین پیامبر (ص) نشدند؟

 

از این گذشته، علمای اهل سنت نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

 

من أصل الدین الصلاة خلف کل بر وفاجر.

 

سنن الدارقطنی ج 2 ص 44 ح 1747.

 

جواز نماز خواندن پشت سر هر نیک و بدکاری، از اصل دین است.

 

 




تاریخ : شنبه 92/12/3 | 9:57 عصر | نویسنده : س.سلیمانی | نظر

  • پی اس پی
  • قالب وبلاگ
  • قالب وبلاگ
  • یزد